روانشناسی،مذهبی،کامپیوتر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

انسان ، عاشق لذت های تهی

چرا این قدر که به تغییر و تعویض لباس، وسایل و تجملات اهمیت مى‏دهند، براى ارتقاى سطح فکرى و تغییر رشد عقلى، اهمیت قائل نمى‏شوند؛ راه درمان چیست؟

 

انسان در دامان مادر طبیعت و چهاردیوارى تنگ عالم ماده چشم به جهان مى‏گشاید و از همان نخستین لحظه‏هاى زندگى‏اش، با طبیعت و محسوسات ارتباطى تنگاتنگ دارد.

 

لذت‏هاى گوناگون مادى را تجربه مى‏کند و با آنها انس و الفت عمیقى پیدا مى‏کند. گاهى این شیفتگى و علاقه به اندازه‏اى او را به دنیا وابسته و دل‏بسته مى‏سازد که هیچ واقعیتى جز امور عادى و دنیوى را نمى‏پذیرد و هر حقیقتى را که از حوزه ی ادراک حواس ظاهرى‏اش بیرون باشد، انکار کرده، آن را به باد تمسخر مى‏گیرد. این گونه بینش که اصالت را به ماده و محسوسات مى‏دهد، همه ی هدف انسان را بهره‏مندى هر چه بیشتر از دنیا و لذت‏ها و موهبت‏هاى آن مى‏داند. توجه بیش از حدّ نیاز به مدهاى جدید و تجملات زندگى و تنوّع در بهره‏مندى هر چه بیشتر از مظاهر دنیا و صرف گوهر ارزنده ی عمر - که سرمایه ی سعادت جاودانه ی انسان است - در غوطه‏ور شدن در گرداب لذت‏هاى ناپایدار و جلوه‏هاى فریباى دنیا، ثمره ی چنین باور و بینشى است.

 

در یک نظر کوتاه و دید سطحى ، لذت‏هاى دنیا ، نقد و در دسترس انسان و لذت‏هاى معنوى و عقلانى ، نسیه و دور از دسترس است و انسان محاسبه‏گر و سودجو، هرگز نقد را با نسیه فدا نمى‏کند. علم، تعقل و اندیشه از سنخ مجردات و از عالمى پاک، غیر از عالم ماده و محسوسات است.

 

راه حل این مشکل و درمان این بیمارى، اصلاح باور و تغییر بینش این گونه افراد است. انسان، ذاتاً سودجو و منفعت‏طلب است و همه کوشش و فعالیت او در زندگى ، براى رسیدن به سود و نفع بیشتر است. پى بردن به ارزش والاى تفکر، تعقل و رشد عقلانى و نقش اساسى و عمیق آن در سعادت انسان، مى‏تواند این نوع بینش و باور را دگرگون سازد.
اگر انسان این آگاهى و توجه را پیدا کند که اولاً، سرشارترین سود و پایدارترین لذت ، رسیدن به قرب خداوند و فضایل و کمالات انسانى است و ثانیاً، نیل به این هدف مقدس، تنها با ترقى و عروج روحى ممکن است و ثالثاً، تعالى روح در پرتو تفکر، تعقل و اندیشه ی عمیق و بنیادین حاصل مى‏گردد ، آن گاه با دید دیگرى به دنیا و امور مادى مى‏نگرد و دنیا را گذرگاه و پلى براى رسیدن به سعادت واقعى و جاودان اخروى می داند.

انسانى که طبعاً لذت‏گرا است و لذت‏هاى گوناگون مادى را بارها تجربه و لمس نموده، حاضر نیست به خاطر رسیدن به لذت‏هایى که تنها نامى از آنها شنیده ، دست از لذت‏هاى نقد و آماده ی خود بردارد و به آمال و آرزوهاى خود پشت‏پا بزند؛ ولى اگر کسى با لذت‏هاى معنوى و روحى آشنا گردد، شیرینى یاد خداوند و مناجات با او را بچشد و شهد شیرینِ گذشت، عفو، احسان، تواضع و ایثار را در کام جانش احساس کند، به راحتى از کنار بسیارى از لذت‏هایى که سال‏ها با آنها مأنوس و همدم بوده، مى‏گذرد و آن لذت‏ها در نظرش ناگوار و بى‏ارزش مى‏نماید.

 

هنگامى که طفلى را از شیر مى‏گیرند و او را به زور از سینه ی مادر جدا مى‏کنند، اگر غذایى لذیذتر و گواراتر از شیر مادر ندهند، آرام و قرار از کودک گرفته مى‏شود؛ چون همه ی هستى و دارایى خود را بر باد رفته مى‏بیند؛ ولى با مزه مزه کردن غذاى جدید که لذیذتر و دل چسب‏تر از شیر مادر است، رفته رفته او آرام مى‏گیرد و دیگر حاضر نیست این غذاى تازه و گوارا را با شیر مادر عوض کند.
پیامبر گرامى اسلام (ص) در حدیثى نورانى مى‏فرماید: «دو رکعت نماز در دل شب در نزد من، از دنیا و آن چه در آن است، ارزنده‏تر و دوست داشتنى‏تر است.»

اگر انسان - هر چند در مقیاسى محدود - با چنین لذت‏ها و زیبایى‏هایى آشنا گردد و قدر گوهر گران‏بهاى جان خود را بداند و از شکوه درون و حقیقت خود آگاه گردد و افق پرواز روح خود را درک کند ، خودش را رایگان به دنیا نمى‏فروشد و همه ی سرمایه ی هستى و حقیقت خود را فداى زر و زیور و تجملات بى‏پایه و سراب‏گون دنیا نخواهد کرد.
حضرت علی (ع) درباره ی ارزش جان انسان مى‏فرماید: «جز بهشت چیزى بهاى شما نیست؛ پس آن را به کمتر از این قیمت نفروشید.»

منبع : نشریه ی پرسمان


تلاش برای انسان شدن

نیایش خواستن است. خواستن انسانی است که از آنچه دارد خشنود نیست و در آنچه که هست رنج می‌برد. به عبارت دیگر نیایش طرح خواست‌ها و ایده‌‌ آل‌های متعالی (برتر از آنچه که هست) انسانی است که از بودن رنج می‌برد و به شدن گرایش دارد. این است که می‌توان نیایش را «شکایت از واقعیت و خواستن حقیقت» خواند .

 

در نیایش است که پیوسته می‌شود در فکر این بود که «خود را فراموش نکرد»، می‌شود از گرایش‌های حقیر و دلبستگی‌های کودکانه در آمد و سپس به خود آمد و سپس به «آنچه که باید» اندیشید.

 

بنابراین تنها در صورتی که از غرور غیرانسانی به درآییم و اتکاء دروغین به خود را فراموش کنیم و به این دنیا بیندیشیم که چه عشق‌های کاذب و جنون‌آوری دست‌اندر کار فریب انسانند تا او را از خویش به در آورند و به دنیاهای غیرانسانی بکشانند، می‌توانیم به ضرورت حیاتی نیایش پی ببریم و تنها با این نگاه آگاهانه است که نماز که شکل قراردادی خاصی از نیایش است واجب می‌شود و ترک آن موجب فرو ریختن پایه‌ی ایمان.

 

چراکه ایمان را فقط با نیایش می‌شود از یاد نبرد و همواره در خویشتن زنده داشت و خود را با آن زنده نگاه داشت. این است که کارل نیایش را هم چون غذا خوردن و تنفس کردن ضروری می‌داند و مایه‌ای حیات و زنده ماندن.

 

بدون نگریستن فعال و جدی به سر نوشت خویش و سرگذشت جهان و آدمی، سرشت انسان پوک می‌شود و اندک اندک در خویشتن فرو می‌ریزد، به عبارت دیگر خود را فراموش می‌کند، خودی که ریشه در اعماق زمین دارد و شاخه سوی آسمان، خودی که خدا او را به گونه‌ی خویش ساخت و جانشین خود در زمین نمود.

 

بالاخص نیایش در اسلام، تفکر و توجه روی مسئولیت‌هایی است که در قبال خداوند، داریم و نیایش در شکل رسمی‌اش (نماز) یک پیمان مکرر با خدا بستن است. تجدید عهد دائمی و همه روزه است برای بهتر انسان بودن و بهتر مسلمان بودن و برای بر دوش کشیدن بارهای گرانی که با خداوند تعهد کرده‌ایم.

در ایستادن به نیایش صبح‌گاهان و شروع روز به این می‌اندیشیم که در انجام رسالت خویش در آن روز چه طرحی داریم و در پایان روز به جمع‌بندی کارهایی که کرده‌ایم می‌نشینیم.

برای نیایش سه بعد اساسی می‌توان در نظر گرفت:

 

1- وسیله‌ای برای نگاه و تجدید نظر در خویشتن و آرزوهای خویش و اندیشه به سرنوشت جامعه و انسان

2- پیمان خداوند و تجدید پیمان‌های مکرر

3- اتکا به خداوند و اتکا به استعداد‌های نهفته در انسان

 

در مقابل برآنیم که مفاهیم اساسی شکل‌ خاص و همگانی نیایش در اسلام «نماز» را بیان کنیم. نه ترتیب نماز خواندن را.

نخستین مسئله‌ای که در این مورد جلب توجه می‌کند «شکل همگانی مشترک در نماز» است. بالاخص در شعارهایی اساسی مطرح در نماز.
اساسی‌ترین درسی که در نماز می‌اندیشیم « توحید در هستی و طرد همه‌ی شرک‌ها و تفرقه و نفی‌ همه‌ی قدرت‌های دروغین و دست دوم غیر از خدا».

اولین عبارتی که بر زبان می‌آوریم، در شروع اذان «الله‌اکبر» است یعنی «خدا بزرگتر است» این بدین معنی است که خدا از همه‌ی قدرت‌ها و ایده‌آل‌ها بزرگتر است. و باید به «بزرگتر بودن خدا از همه » توجه داشت.

 

وقتی «لااله‌الاالله» می گوییم بار دیگر همه ی خدایان دروغین را نفی می‌کنیم. اله (خدای غیر الله، خدای غیر حقیقی) ، پول، مقام، قدرت، موقعیت اجتماعی و... همه و همه که در قالب هوس‌های پوچ گذاشته شوند و در راه خدا و اسلام نباشد، اله می‌باشند.

 

شروع هر کاری با عبارت بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم است و در نماز هم بدین معنی است.

 

با عبارت ایاک‌ نعبد و ایاک نستعین (فقط بنده‌ی توییم و از تو کمک می‌گیریم) در خویشتن تلقین می‌کنیم و تکرار و در عین حال تمرین و تعهد که بنده ی فقط الله باشیم و از بندگی و غلامی قدرت‌های دروغین و ضدانسانی بپرهیزیم و یاری راستین و نجات دهنده را از خدا طلب کنیم. به این وسیله با اتکا به خدا و سپس به خود و طرد دیگر دست‌ها ، خود را از نابود شدن و ذلیل درگاه این و آن شدن می‌رهانیم.

 

تسبیحات اربعه که از چهار عبارت تشکیل شده‌اند اساسی‌ترین شعارهای اسلام را در بردارند.

در تسبیحات اربعه:

1- با تکیه بر پاکی خدا، سخن«خدا خود عامل فساد و خیانت‌ها و ستمگری در جهان است» را رد می‌کنیم.

2- با اشاره به ویژگی ستایش برای خداست، از ننگ هر گونه ستایش‌گری و چاپلوسی دیگران پاک می‌شویم.

3- با بیان عبارت لا‌اله الاالله خدایان دروغین زمین را رد می‌کنیم.

4- با تاکید روی الله‌اکبر ، همه‌ی امیدهایمان را با خدا می‌بندیم و از پیوندهای دیگر چشم‌پوشی می‌کنیم.

سرانجام پس از نفی قدرت‌های دروغین، از خدا می‌خواهیم که به راه راستمان بکشاند، راه آنان که به برخورداری نائل شدند (صراط الذین انعمت علیهم) نه راه آنان که مورد نفرت خدا شدند (غیرالمغضوب علیهم) و نه راه « به بیراه رفتگان » (ولاالضالین).

 

چون وعده ی کمک خداوند در مسیر کوشش فردی است، به یاری خدا مطمئن می‌شویم و نیز به خود متکی که در اینجا سینه‌ای از طرفی سرشار از کینه‌ی همه‌ی نیروهای ضد خدا و غیر خدا پیدا می‌کنیم و از طرفی به ایده‌آل واضح و روشن متوجه می‌گردیم .کدام ایده‌آل؟ راه راست .کدام راه راست؟ راهی که نعمت خدا و خشنودی او را دارد.راهی که نزدیک‌ترین فاصله بین دو نقطه است.راه راست.

 


برگرفته از جزوات نیایش مدرسه راهنمایی امیر


خستگی از زندگی مشترک

کیفیت رابطه‏ی زناشویی هر کسی، نتیجه‏ی باورها، اندیشه‏ها، رفتار و کردار خویش بوده و به تصمیمات و عملکرد گذشته‏اش مربوط می‏شود. به عبارت دیگر، رابطه‏ی زناشویی مطلوب یا نامطلوب هر کسی، چه از زندگی مشترک راضی باشد و چه ناراضی، بازتاب باورها، اندیشه‏ها و کنش و واکنش‏ رفتار از بدو ازدواج خویش است و همان چیزی ا‏ست که یا خواستار آن بوده یا زیر بار آن رفته است.
برای ایجاد رابطه‏ بهتر و موثر با همسر و تقویت آن، چه باید کرد؟

مهارت‏های ضروری برای داشتن زندگی زناشویی موفق، یاد گرفتنی ا‏ست؛ به‏طوری که زوج‏ها با کسب آگاهی و مهارت‏های لازم می‏توانند زندگی مشترک مثبت و دلنشینی به وجود آورند.

برای داشتن زندگی مشترک خوب، متفاوت و متعهدانه لازم است از خود بپرسیم:

«چه کارهایی می‏توانیم انجام دهیم؟»

باید بدانیم در زندگی مشترک چه نقشی داریم؛ هر کس باید خود را موظف کند که: «من متعهد هستم یک زندگی مشترک خوب و رضایت‏بخش بسازم.»
با دانایی و عمل است که بر ذهن خود مدیریت کرده و احساس خود گردانی را تقویت می‏کنیم.

همه می‏دانیم که ایجاد هر گونه تغییر، دشوار و زمان‏بر است. هر فرد باید خود را برای داشتن زندگی زناشویی خوب، متعهد کند و بداند که هر گونه تغییر، از خود او شروع می‏شود. می‏دانیم که تغییرهای بزرگ، از تغییرهای کوچک شروع می‏شوند.

زوج‏های موفق، دست از خود محوری و بی‏تفاوتی برمی‏دارند، تغییرات را پیش‏بینی کرده و بر آنها مسلط می‏شوند و به منظور همراه شدن با رابطه‏های در حال تغییر، خودشان نیز تغییر می‏کنند.
رز بنفش

وقتی زن و شوهر، فاقد اطلاعات و مهارت‏ کافی برای زندگی مشترک باشند، در ایجاد هیجان، صمیمیت و روابط گرم بین خود، کم آورده، دچار مشکل می‏شوند، در طولانی مدت احساس‏های مثبت‏شان نسبت به هم، کاهش یافته و منفی‏اندیشی‏ جای مثبت‏‏اندیشی را گرفته و متقاعد می‏شوند که به آخر خط رسیده‏اند. در این شرایط، چگونه می‏توان بر افکار منفی غلبه کرد و احساس‏های خوب، مثبت، صمیمیت و مهر و محبت خود را نسبت به همسر ارائه داد؟

زوج‏های موفق، احساس مهر و محبت و حتی توقعات و انتظارات و نارضایتی‏ خود را به طور صریح بیان می‏کنند و به‏طور مداوم با هم به گفت و شنود می‏پردازند تا به توافق و درک متقابل برسند، در حالی که زوج‏های ناموفق، شفاف عمل نمی‏کنند و با پنهان‏کاری و نادیده گرفتن احساسات خود و همسرشان، از بیان نیازهای واقعی‏شان، طفره می‏روند.

باید توجه داشت کسب مهارت‏های لازم و ایجاد عادت‏های مثبت جدید برای ساخت زندگی مشترک، بسیار مفیدند اما مواقعی پیش می‏آید که با وجودی که تلاش شما و همسرتان در جهت تغییر است، ولی ذهن ناخودآگاه‏تان طبق عادت‏های گذشته عمل می کند و ممکن است باز هم رفتار ناخوشایند گذشته را برخلاف میل‏تان تکرار نماید!

وقتی مصمم به انجام کاری باشید، اگر با شجاعت به دنبال اهداف مشخص و روشن خود بروید حتماً موفق می‏شوید، بنابراین به اعمال ناخوشایند اهمیت ندهید، برای ایجاد عادت‏های جدید و رابطه‏ی مطلوب، به تلاش خود ادامه دهید و بدانید که با پی‏گیری برای تغییر عادت‏های منفی به مثبت، موقعیت‏تان در ساخت زندگی مشترک، بهتر خواهد شد.

وقتی زن و شوهر، فاقد اطلاعات و مهارت‏ کافی برای زندگی مشترک باشند، در ایجاد هیجان، صمیمیت و روابط گرم بین خود، دچار مشکل شده و در طولانی مدت احساس‏های مثبت‏شان نسبت به هم، کاهش یافته و متقاعد می‏شوند که به آخر خط رسیده‏اند.

با کسب مهارت و بالا بردن آگاهی‏هاست که متوجه می‏شویم در زندگی مشترک، بعضی از اختلاف‏ها، قابل حل هستند و برخی غیرقابل حل، تشخیص این دو از هم، به آگاهی و تجربه نیاز دارد. تفاوت‏های غیرقابل تغییر را بپذیرید نه اینکه آنها را تحمل کنید! زوج‏های موفق به جای توجه و تمرکز بر موارد غیر قابل تغییر، به نقاط مثبت همسرشان توجه می‏کنند به ویژه حرف‏ها و کردار همسر را بدون پیش‏داوری، سرزنش و انتقاد و به قصد فهمیدن مورد توجه قرار می‏‏دهند و در مورد اختلاف‏شان، با یکدیگر گفت و گو می‏کنند، حتی اگر احساس بدی نسبت به یکدیگر داشته باشند نیز ارتباط بین خود را حفظ می‏کنند تا با مذاکره و تبادل افکار، به تفاهم برسند.

زوج‏ها باید بدانند که زندگی زناشویی خوب یا بد را خودشان می‏سازند و در ساخت آن، هر یک نقش ویژه‏ای دارند. زن و شوهر، هر یک به تنهایی بر حسب اینکه آگاه و مسوولیت‏پذیر باشند یا نه؛در ایجاد هیجان و حاکم ساختن مهر و محبت و یا در تداوم اختلاف‏ها و مشکلات زندگی مشترک، نقش مهمی بر عهده دارند.

به عبارت دیگر، هر یک از زوج‏ها بر حسب اینکه برای افزایش آگاهی‏های خود و انجام وظایف خویش، به صورت مسئوولانه تلاش کنند یا نه، می‏توانند نقشی سازنده یا مخرب بر عهده داشته باشند چرا که وقتی یکی از دو طرف، آگاهانه و مسوولانه کنش یا واکنش‏ احساسی و رفتاری اثربخش و مثبت را بارها از خود بروز دهد، پاسخ‏های دیگری را هم تغییر داده و رابطه‏ی بین خود و همسرش را در مسیر رضایت بخش و مطلوبی قرار می‏دهد. در واقع هر یک از زوجین آگاه در ساختن زندگی مشترک، حق انتخاب دارند و حتی می‏توانند به تنهایی، رابطه‏ی بین خود و همسر را در جهت مثبت و سازنده سوق دهند.
رز قرمز

زنان و مردان با مدیریت بر ذهن خود می‏توانند بر باورها، اندیشه‏ها و نگرش خود، نظارت کرده و آنها را کنترل کنند. در نتیجه، در بروز احساس‏ها و رفتارهای‏شان، حق انتخاب پیدا می‏کنند. به عبارت دیگر، با دانایی و عمل است که توانا می‏شویم. وقتی این مفهوم را بپذیریم که هر یک از زنان و مردان به تنهایی حق انتخاب دارند ومی‏توانند زندگی مشترکشان را کنترل کنند و به زندگی ‏شان، معنی و مفهوم مثبت و سازنده‏ای ببخشند، در این شرایط است که احساس خود گردانی در زوج‏ها تقویت می‏شود و این تصور و باور به وجود می‏آید که زندگی مشترک مطلوب می‏تواند حتی با هر یک از دو طرف شروع شود و ادامه یابد.

تأکید می‏ شود، یک زن و یک مرد زمانی می‏توانند به خود، همسر و فرزندان کمک کنند که مهارت و آگاهی‏های خود را در زمینه‏ی همسرداری به درستی بالا ببرند تا بتوانند با برقراری ارتباط موثر، وظایف و مسوولیت خود را به خوبی و به بهترین نحو انجام دهند. اگر همسران از فقر یا کمبود دانش همسرداری و فرزند‏پروری، در رنج باشند و به جای رفع علت‏ها، دچار بازی با معلول‏ها شوند، دیر یا زود در انجام وظایف مربوطه، با مشکلات حادی رو به رو خواهند شد و دچار انواع بیماری‏ها، افسردگی، اضطراب، خستگی، ناتوانی و بی‏تفاوتی شده و هیجان و صمیمیت زندگی مشترکشان، به آرامی از دست خواهد رفت.

اما بسیاری از زنان و مردان به علت ناآگاهی و باورهای غلط، تصور می‏کنند در زندگی مشترک، حق و قدرت انتخاب ندارند و نمی‏توانند بر اندیشه و نگرش خویش مدیریت کنند و به‏طور معمول می‏گویند: «من نمی‏توانم... من اراده ندارم... می‏خواهم ولی قدرت اجرا ندارم... من در رضایتمندی زندگی مشترک، نقشی ندارم... اگر همسرم یا دیگران تغییر کنند، زندگی‏ام بهتر می‏شود و...»

اگر موفقیت‏های به دست آمده را تجزیه و تحلیل کنیم، متوجه خواهیم شد که در میان انبوه آرمان‏ها و آرزوهای خود، فقط به آنچه که واقعاً و عمیقاً و با انگیزه‏ی قوی می‏خواستیم، رسیده‏ایم

در نتیجه خود را در مدیریت ذهن و کنترل احساس و رفتارشان ناتوان و درمانده می‏بیند و در نهایت، اسیر اندیشه‏های منفی شده و در ساختن زندگی مشترک، نقشی غیرمسئوولانه، منفعلانه و منفی بر عهده می گیرند و مدام با برچسب زدن، به سرزنش و انتقاد آشکار یا پنهان از خود، همسر و دیگران می‏پردازند، کارهای اشتباه خود را توجیه می‏کنند و در هر زمینه‏ای به داوری و پیش‏داوری می‏پردازند، انرژی خود را بیشتر در مسیر منفی و تخریب به کار می‏گیرند و بیشتر روی کمبودها و نقاط منفی خود، همسر و فرزندان تمرکز می‏کنند. در نتیجه خود و زندگی مشترک را در مسیر تلخی و بدبختی بیشتر قرار می‏دهند.

اگر هر زن و مردی عمیقاً بخواهد زندگی مشترک خود را در جهت مثبت‏ تغییر دهد، آن‏وقت مساله‏ی توافق پیش می‏آید و در واقع زوج با خواستن و انگیزه‏ی قوی، در مسیر توانستن قرار می‏گیرد.

اگر به گذشته‏ی خود توجه کنیم، همه‏ی ما در طول زندگی، موفقیت‏هایی داشته‏ایم. اگر موفقیت‏های به دست آمده را تجزیه و تحلیل کنیم، متوجه خواهیم شد که در میان انبوه آرمان‏ها و آرزوهای خود، فقط به آنچه که واقعاً و عمیقاً و با انگیزه‏ی قوی می‏خواستیم، رسیده‏ایم، بنابراین با انگیزه‏ی قوی و کافی، باید دست به کار شد و پذیرفت که زندگی مشترک مطلوب، با خود من شروع می‏شود و می‏بایست از هر فرصتی، برای رشد در جهت مثبت و سازنده استفاده کرد.

 

منبع: ماهنامه شادکامی و موفقیت