روانشناسی،مذهبی،کامپیوتر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

صدایت می کنم

یا رب تو چنان کن که پرشان نشوم              محتاج به بیگانه و خویشان نشوم

بی منت خلق ، خود مرا روزی ده                تا از در تو بر در ایشان نشوم

 

یا رب زگناه زشت خود منفعلم                    وز قول بد و فعل بد اندر خجلم

فیضی به دلم زعالم قدس رسان                 تا محو شود خیال باطل زدلم

 

یارب زشراب عشق سرمستم کن                       یکباره به بند عشقت پا بستم کن

از هرچه نه عشق توست ، تهی دستم کن           در عشق خودت نیست کن و هستم کن

 

خدایا!

در چنته کوچک فهم ما کی ابزار درک تو می‌گنجد و در کوله بار خرد ما کجا توشه راه قلّه جلال تو جای می‌گیرد؟

پای عقل در راه درک تو کفش آبله پوشید و به مقصد نرسید و چشم‌ها بر خیمه‌گاه تو در انتظار ماند و رخسار زیبای تو ندید، که تو مر پناهگاه معرفت خویش را راهی نیافریده‌ای، جز کوره راههای عجز.

خدایا!

ما را از آنانی قرارده که سینه‌هایشان با تنفس در فضای عرفان تو گشاده گشت. آنان که در دریای سعادت، کشتی همتشان با بادبان زهد پیشی گرفت. همان‌ها که جامه کردار در رود تو شستند و لقمه رفتار از دست تو گرفتند و شراب گفتار از جام تو نوشیدند.

آنها که در کوره انس تو گداخته شدند و با سوهان تو صیقل یافتند.

آنها که وجودشان در مسیر توفان‌های وحشت، ایمنی از تو یافت و پیکرشان در مسیل سیل‌های بنیان کن استقامت از تو گرفت و خاطرشان با رجعت به سوی تو، پروردگار خدایان، سلطان پادشاهان و مالک حاکمان آرامش یافت و دل‌هایشان با یاد تو اطمینان گرفت و روان‌هایشان در اقیانوس رستگاری به کشتی یقینی نشست و روح‌هایشان آرامش را در بغل گرفت.

آنان که در معامله دنیا و آخرتشان به سود مقصودشان نایل آمدند و آنان که از فانی گذشتند تا به باقی رسیدند.

 

محبوبم!

نه تنها از خویش مران که در کنارم گیر و دامنت را پناه جاودانه من ساز.

مرا از نزدیک‌ترین عارفان و شایسته‌ترین بندگان و راست‌گوترین مطیعان و خالص‌ترین عبادت کنندگان و مخلص‌ترین روی به تو آورندگانت قرارده.

پروردگارم

بهانه ای نداشتم تا دستانت را درخواست کنم
نیازی ندیدم تا با صدای بلند بخوانمت
گمشده ای بودم در زمین
آمده بودم بخوانمت، شیطان دهانم را گرفت
آمده بودم نگاهت کنم، دنیا در مقابلم ایستاد

اکنون که تو را یافتم مرا به آسمان ببر
خدای من،
چه بسیار گناهانی که تو به دلیل شکیبایی‌ات، آنها را مایه انتقام از من قرار ندادی، و چه بسیار رسوایی‌هایی که تو از سر بزرگواری، آنها را آشکار نساختی. خدایا، اگر عمرم را مدتی طولانی در معصیت تو گذراندم و در نامه‌ی اعمالم گناهانم بزرگ است، جز آمرزش تو آرزوی دیگری ندارم و جز رضایتت به چیز دیگری امیدوار نیستم.
 
پروردگارا ...
نمی دانم با این همه ناسپاسی چگونه تمنایم را طلب کنم
از تو که خورشیدی را درزمستانی ترین روزهای زندگی ام تاباندی تا گرمی بخش لحظه های یخ زده ام باشد
و من به خود بالیدم که این چنین عزیز در گاهت بوده ام
پروردگارا ...
در این شب که ابر دلم خیال باریدن دارد فقط ذکر نام تو از بارغم هایم می کاهد

 

 



                                    مناجاتی از مولا علی(ع)